این منم که اینطوری شدم دیگه هیچی واسم مهم نیست
چرا همه چیو گذاشتم کنار؟؟ فکرم ذهنم همه خسته ان. زندگیم دستخوش چه تغییراتی شدن خدایا تا آخر راهی که دارم قدم میذارم کمکم کن.
حالا تنهام دیگه جز تو کسی باهام نیست. خودم میخوام که عوض شم. به خودت قسم که دیگه هیچکی جز خودم واسم مهم نیست .
ذهنم خالیه خالیه. چم شده؟؟؟؟؟؟ نمیدونم .
همش نوشتو پاک کردم.
قبلا از ترس از دست دادن خیلی چیزا حرفی نمیزدم اما همه چیو از دست دادم دیگه چیزی واسه از دست دادن ندارم پس با جرات حرف میزنم دیگه به کسی فکر نمیکنم. چون لیاقت فکر کردنم ندارن. واقعا خدا از اینکه دل آدمو میشکنن چه جوابی واسه اونا داره.
مسیرزندگیمو عوض کردم .فقط منتظر روزیم که دل شکستنو یاد آدما بدم.
منم هستم فقط بگم اگه شکستم حرفی نزدم فقط سپردم به خدا.
خیلی چیزارو تحمل کردمو میکنم. خیلی چیزام سرم اومد اما خدا دستمو گرفت.تنها عذاب این روزام تنهایی که به کی حرفای دلمو بگم هی اس ام اس های بی مقصد که بعدش پاک میشه هی حرفای نگفته اما گفته و نشنیده. خودم بلند میشم .
نظرات شما عزیزان:
|